پيام
+
[تلگرام]
«ابوموسي اشعري»، اولين عمامه به سري که سرش کلاه رفت!
تاريخ اسلام پر است از عمامه به سرهايي که يا به دليل ساده لوحي کلاه سرشان رفته و يا به دليل امراض قلبي همچون ترس و راحت طلبي، دست به خيانت زده اند؛ اولين آنها «ابوموسي اشعري» بود. فردي که طبق شواهد تاريخي، شعارش «اعتدال» و «عقلانيت» بود و به مذاکره با دشمن خوشبين. شايد به دليل همين تجربه تلخ تاريخي بود که اميرالمؤمنين(ع) در نامه معروفشان به مالک اشتر نسبت به لبخند زدن و نزديک شدن دشمن به قصد فريب، هشدار مي دهند و مي فرمايند:
«فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ؛ گاهى دشمن نزديك مىشود تا غافلگير كند؛ پس دور انديش باش و خوشبينى خود را متّهم كن.» (نهج البلاغه؛ نامه 53)
و در ادامه نيز زمينه ديگر فريب خوردن، که نوشتن پيمان و توافق با دشمن است، را يادآور مي شوند:
«وَ لَا تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِيهِ الْعِلَلَ وَ لَا تُعَوِّلَنَّ عَلَى لَحْنِ قَوْلٍ بَعْدَ التَّأْكِيدِ وَ التَّوْثِقَةِ؛ هرگز با دشمن پيمانى را مبند كه در تعبيرات آن جاى گفتگو باقى بماند، و بعد از تأكيد و عبارات محكم، عبارات سست و قابل توجيه بكار مبر (كه اثر آن را خنثى مي كند).» (نهج البلاغه؛ نامه 53)
ابوموسي اشعري ها همواره هم نسبت به دشمن خوشبين اند و هم توافقي را با دشمن امضاء مي کنند که سست، دو پهلو و قابل تفسير باشد.
اي کاش از ابتدا کار دست مالک اشترها بود!
شمس الظلام
95/11/20