پيام
+
[تلگرام]
چرا تفکر به اصطلاح اصلاح طلبي رايج در جامعه کنوني را قبول ندارم ؟
اول) اولين ايراد به تفکر اصلاح طلبي اين است که در ماهيت خود دچار نفاق وعوا مفريبي مفرط است وهمواره مواضع اعلاميش با مواضع واقعي اش متفاوت است درانظار عموم خود را پيرو خط امام ميدانند ولي در ماهيت تفکرشان گرايش به نوعي سکولار دارند
دوم )؛بعلت فقدان مباني فکري منسجم ومنطقي در مقاطع زماني مختلف گردشهاي فکري درجه دارند فرضا در دهه گرايش به تفکر اقتصاد سوسياليستي ودولتي داشتند ودرست يک دهه بعد در گردشي در جه طرفدار اقتصاد ليبراليستي شدند اين گردشهاي درجه اي در زمينه هاي ديگر هم بشدت وجود داشت مثلا در دهه شديدا ضد امپرياليست بودند و از دهه به بعد طر فدار شديد ارتباط با امريکا شدند.
سوم ). هرگز در طي دو دهه اخير هيچ مانيفست ومنشوري از خود منتشر نکردند تا مواضع فکري و سياسي شون را شفاف تبيين کنند ان هم به اين دليل است که بتوانند با عوامفريبي هر طيفي را جذب کنند . .
چهارم ) اصلاح طلبان بخاطر انکه فاقد تئوري و مباني فکري مستحکمي ميباشند ، در خوش بينانه ترين فرض ؛ مترجمهاي خوبي هستند منتهي با اين اشکال که بعضا منابع دهه متفکران غربي را ترجمه ميکنند .
پنجم ) اينها در رويکرد جديد خود در دو دهه اخير طرفدار ليبراليست فکري و اقتصادي بوده و دلباخته غرب وامريکا هستند وبهمين خاطر از تودهاي مردم مسلمان ومسضعف ايران ومنطقه فاصله گرفتند ودر مبارزات ضد استعماري و ضد استثماري منطقه نه تنها هيچ نقشي ندارند بلکه همواره طرفدار استعمار گران ميباشند ومتاسفانه مواضع انها را تدجيه ميکنند.
ششم )در طي اين دودهه نشان دادند که در جهت منافع جناحي خود حاضرند منافع ملي را ذبح نمايند در سال در انتخابات با اينکه در اقليت قرار گرفتند وبسياري شون به ان اعتراف کردند که شکست خوردن ولي ماه کشور را با بحران مواجه کردند. ويا براي شکست دولت و حاصر شدند تا به غربيها اطلاعات بدهندو همکاري نمايند براي تحريم هاي بيشتر عليه مردم ايران .
هفتم ) ، نگاه انها به مردم نگاه کاملا ابزاري و فرصت طلبانه است ؛ مردم وشهر وندهاي ايران را به درجه و تقسيم کردن مردم شمال شهر تهران وبعضي شهرهاي بزرگ را چون طرفدار خود ميدانند درجه ولي مردم روستاها و شهر هاي کوچک را چون به تفکر اينها قرابتي ندارند شهروند درجه دو ميدانند .
هشتم ). در اقتصاد همواره به دنبال نسخه هاي باتکي جهاني واقتصاد ليبرايستي بوده واعتقادي به اقتصاد ملي ندارند وبخاطر همين با انکه حدود سال دولت در اختيار شان بوده(سال دولت موسوي- سال دولت هاشمي -سال دولت خاتمي و سال دولت روحاني ) هنوز اقتصاد کشور دچار مشکلات و معضلات فراوان ميباشد که دو مشگل اساسي ان اقتصاد دولتي و وابستگي به نفت است که همچنان باقي است
نهم ) بسيار سطحي نگر هستند و پيروان خود را به اين نوع تفکر ترغيب ميکنند وبا رقص واواز و تحريک تمايلات واحساسات انها اراي ايشان را جذب ميکنند شاهد مثال لطفا سر بزنيد به ستادهاي انتخاباتي ايشان در انتخاباتهاي مختلف
دهم ) - بخاطر مواضع انفعالي که در مقابل غرب دارند هر نوع مقاومتي را در مقابل انها بي فايده ميدانند وهمواره به وعدهاي دروغين انها خوش بين هستند واين تفکر در زمينه هاي مختلف امتياز ميدهند تا رضايت انها را جلب کنند. .
يازدهم ) اسلام را بعنوان يک مکتب جامعه وکامل قبول ندارند بلکه دايما اسلام را با مباني غربي وشعارهاي انها مثل حقوق بشر ودمکراسي تطبيق ميدهند وهر چيز اسلام که با مباني غربي نخورد اماده حدف ان بخش از اسلام هستند .
موارد بسيار ديگر هم هست که به فرصت ديگر ميسپارم
تنها راه حقيقت تفکر است ونه شعارهاي خالي .