بسم الله الرحمن الرحيم اا #چرب_و_شيرين پير فرزانه دانا #حرفهاي_مهمي گفت ! بار اول هم نبود که اينها را مي گفت ! اما اين بار مستقيم در #چشمشان نگاه کرد و #تشر زد : #بيت‌المال را رعايت کنيد نگذاريد نفس تان #طغيان کند ! #مال‌اندوزي نکنيد ! مشکلات #اخلاقي را از خود دور کنيد ! از اين زندگي #تجملاتي دست برداريد ! #اشرافي گري نکنيد ! لحن حرفهاي پير دانا #آمرانه بود ! شبيه #هشدار و #انذارهاي هميشگي نبود ! به اين #آيه استناد کرد : وَ سَکَنتُم في مَساکِنِ الَّذينَ ظَلَموِّا... سربسته هم نگفت که در #هياهوي تعبير و تفسيرها #لب_کلام گم شود !؟ وضوح مطلب را چنان بالا برد که راه #فراري براي #مخاطبـخاص حرفهايش باقي نماند ! و بعد به قول نظامي ها #نقطه_زني کرد ! اينکه ما در همان ساختماني که آن #طاغوت حکمراني ميکرد حکمراني کنيم، مثل او هم #عمل بکنيم که نشد!!! [در اين صورت] ما با او #فرقي نداريم!!! آنها که دور و بَر آقا و صف هاي جلوتر نشسته بودند انگار #خودشان را زدند به آن راه که يعني #منظورش مانيستيم !!! همينطور بِر و بِر نگاهش مي کردند و گاهي هم کله اي به رسم #تائيد تکان مي دادند تا بيشتر نشان دهند که #نمي فهمند چه مي گويد !!! لهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَا چشم دارند، نميبينند. گوش دارند، نميشنوند. چشم قلب بسته شده است گوش قلب بسته شده است. نميبيند و نميشنود. چشم باز و گوش باز و اين ذکا خيره‌ام در چشم‌بندي خدا براي همين است که : هرچه نصيحت مي کند ! تذکر مي دهد ! هشدار مي دهد تشر مي زند ! اثر نمي کند و همچنان در #باتلاق چرب و شيرين دنيا دست و پا مي زنند ! چرب و شيرين دنيا به شکل #حلالش اگر #مراقبت نباشد آدمها را به #خواب_غفلت فرو مي برد !!! حالا اگر از راه #حرام باشد که اين خواب را #سنگين مي کند ! واگر اين حرام از #بيت المال باشد که ديگر کار به غايت #سخت مي شود ! به #ندرت آدمها از اين #ورطه_هلاکت نجات پيدا مي کنند !!! اما #نااميد نباشيم و #گلگي نکنيم ! شايد داريم #تاوان_اشتباهي را پس مي دهيم !! شايد تاريخ دارد به ما هم #درس_عبرت مي دهد ! يادمان نرود دو سال قبل ما هم مثل همينها #نشستيم جلوي نايب امام زمان ! زل زديم در چشمانش ! نصيحتمان کرد که #مواظب راي خود باشيد ! گفت که تک تک راي شما در #سرنوشتتان موثر است ! گفت که با #چشم_باز انتخاب کنيد ! نشاني هاي #انتخاب_خوب را بارها برايمان تکرار کرد ! توجهي نکرديم ! افتاديم به #قبيله گرايي ! انتخابمان بوي #لجبازي گرفت ! گفتيم #مي دانيم که خوب نيست ! اما راي مي دهيم که #آن يکي نشود ! اگفتيم اين از قبيله ماست و آن يکي از آن قبيله ! اينها شد #منطق حاکم بر انتخابمان ! مي بينيد ! ماهم به #نصيحت و هشدار و تذکرش #توجهي_نکرديم ! ما هم آن روزها نشستيم و سر تکان داديم ! شايد #آنچه اين روزها بر ما مي رود #تاوان_اشتباه #خودمان باشد ! شايد #چرب و #شيرين دنيا ما را هم به #طمع انداخته بود ! خيال مي کرديم اين يکي که بيايد ما را به #باغ_گلابي دنيا مي برد ! اآب از لب و لوچه ما براه افتاده بود ! و شد آنچه نبايد مي شد !!! اما #نااميد نباشيم ! اين روزهاي سخت هم مي گذرد ! و خدا کند باز هم به هواي چرب و شيرين دنيا #انتخابمان به #بيراهه نرود !!! فاعتبرو يا اولي الابصار #صالح_اديب t.me/joinchat/AAAAADvhhZYvrpKUO5XpTQ - عبدالله افشاري