لطیفه
نقل است از بعض عارفین که نزد مُحتَضَری حاضر شد .
حاضرین از او استدعا کردند که آن مُحتَضَر را تلقین کند . او این رباعی را تلقینِ او کرد :
گر من گُنَهِ جمله جهان کَردَستَم
لطف تو امید است که گیرد دستم
گویی که به وقت عجز دستت گیرم
عاجزتر از این مخواه که اکنون هستم‌

 



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط عبدالله افشاری در یادداشت ثابت - یکشنبه 94 تیر 1 ساعت ساعت 11:21 صبح