فصل چهارم قیامت‌ 

یکی از منازل هولناک آخرت ، قیامت است که هَولش عظیم ، بلکه از هر هَولی ، اعظم و فَزَعش فَزَع اکبر است و حق تعالی در وصف آن فرموده :
« . . .
ثَقُلَتْ فِی السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ لا تَأتیکُمْ اِلاّ بَغتَةً . . .»(184)؛
« . . .
سنگین و گران و عظیم است قیامت از حِیثِ شدائد و هَولهای او در آسمانها و زمین ، یعنی بر اهل آنها از ملائکه و جِنّ و اِنس ، نیاید شما را مگر ناگهان . . .»
قُطبِ راوندی از حضرت صادق‌علیه السلام روایت کرده که حضرت عیسی‌علیه السلام از جبرئیل‌علیه السلام پرسید : کِی قیامت برپا خواهد شد؟ جبرئیل چون اسم قیامت شنید لرزه گرفت او را ، به حدّی که افتاد [و] غَشّ کرد . پس چون به حال آمد گفت یا رُوحَ اللَّه ، نیست مسئولِ به امرِ قیامت ، اعلمِ از سائل ، پس آیه شریفه را که ذکر شد خواند(185) .
و شیخ جلیل علی بن ابراهیم قمّی‌رحمه الله از حضرت امام محمد باقرعلیه السلام روایت کرده که وقتی حضرت رسول‌صلی الله علیه وآله وسلم نشسته بود و جبرئیل‌علیه السلام نزد آن حضرت بود که ناگاه نظر جبرئیل‌علیه السلام به جانب آسمان افتاد ، پس رنگش تغییر کرد از ترس به حدّی که مانند زعفران شد . پس خود را چسبانید به رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم و به آن حضرت پناه برد .
پس حضرت رسول‌صلی الله علیه وآله وسلم نظر افکند به آنجا که جبرئیل نظرش افتاده بود ، دید مَلَکی را که پرکرده مشرق و مغرب را که گویا قاب زمین است . پس آن مَلَک رو کرد به پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم و گفت یا محمدصلی الله علیه وآله وسلم ، من رسول خدایم به سوی تو که تو را مُخَیَّر سازم که پادشاه باشی و رسول ، بهتر است به سوی تو؛ یابنده باشی و رسول؟
پس حضرت التفات کرد به سوی جبرئیل ، دید رنگش به حال اول برگشته و به حال آمده .
جبرئیل عرض کرد : بلکه اختیار کنید که بنده و رسول باشید .
پس پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم گفت : می‌خواهم بنده و رسول باشم . پس آن مَلَک پای راست را بلند کرد و گذاشت در میان آسمان دنیا و پای چپ را بلند کرد و گذاشت در آسمان دوم ، بعد از آن پای راست را گذاشت در آسمان سوم . به همین نحو رفت تا آسمان هفتم . هر آسمانی را یک گام خود کرد ، و هر چه بالا رفت کوچک شد تا آنکه به اندازه مرغ کوچکی شد .
پس حضرت رو به جبرئیل کرد و فرمود : همانا من مشاهده کردم از تو ترس شدیدی و ندیدم چیزی را که مرا بیشتر ترسانیده باشد از تغییر کردن رنگ تو! جبرئیل گفت : یا رسول اللَّه! مرا ملامت مفرما . آیا دانستید که این مَلَک کی بود؟ این اسرافیل «حاجِبُ الرّبّ» بود و از زمانیکه حق تعالی آسمان‌ها و زمین را خلق فرموده از مکان خود پایین نیامده(186) . چون من او را دیدم که به سوی زمین می‌آید ، گمان کردم که آمده است برای برپا کردن قیامت ، پس از ترس قیامت رنگم چنان تغییر کرد که مشاهده فرمودید .
پس چون دیدم که برای امر قیامت نیامده ، بلکه حق تعالی چون شما را برگزیده به جهت بزرگی شما ، او را به نزد شما فرستاده ، رنگم به حال اوّل آمد و نَفَسم به سوی من برگشت . - الخبر - (187) .
و در روایتی است که نیست مَلَکِ مُقَرّبی و نه آسمانی و نه زمینی و نه بادی و نه کوهی و نه صحرایی و نه دریایی مگر آنکه بترسند از روز جمعه برای آنکه قیامت برپا می‌شود در آن(188) .
فقیر گوید شاید ترسیدن آسمان و زمین و سایر اشیاء که ذکر شد ، ترسیدن اهل آنها و مُوَکّلینِ آنها باشد ، چنانکه مفسّرین در معنی آیه «ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَالْاَرْضِ»(189) گفته‌اند .
و روایت شده که چون حضرت رسول‌صلی الله علیه وآله وسلم قیامت را ذکر می‌نمود ، شدید می‌شد صوت آن حضرت ، و سرخ می‌شد رخسار آن جناب(190) .
و «شیخ مفید» در «ارشاد» نقل کرده که چون حضرت رسول‌صلی الله علیه وآله وسلم از غَزوِه «تبوک» به مدینه مراجعت فرمود ، رسید به خدمت آن حضرت «عَمرو بنِ مَعدیکَرَب» ، حضرت به او فرمود : اسلام بیاور ای عمرو! تا خدا تو را ایمن گرداند از فَزَعِ اکبر ، یعنی ترسی که بزرگترین ترسهاست . عمرو گفت : ای محمدصلی الله علیه وآله وسلم فَزَعِ اکبر کدام است؟ من کسی هستم که ترس بر من وارد نمی‌شود .
مؤلف گوید که از این کلام معلوم می‌شود دلیری و قوّت قلب عمرو . نقل شده که او از شَجْعان نامی روزگار بوده و فُتوح عَجَم ، بسیاری از آن بر دست او واقع شده ، و شمشیر او «صَمْصامه» معروف بود ، و وقتی با او [شمشیر] به یک ضربت ، تمام قوائم شتر را از هم جدا کرد(191) . و عمر بن الخطّاب در زمان خلافت خود از او خواهش کرد که آن شمشیر را نشان او دهد ، عمرو آنرا حاضر کرد . عمر آنرا کشید و بر محلّی زد که تیزی او را امتحان کند ابداً اثر نکرد . عمر او را دور افکند و گفت : این چیزی نیست . عمرو گفت :ای امیر! شما از من شمشیر طلبیدید نه بازویی که آن شمشیر را می‌زد(192) . عمر از سخن عمرو بَدَش آمد و او را عتاب کرد و به قولی او را بزد(193) .
و بِالْجُمله چون عمرو گفت من از فَزَعِ اکبر نمی‌ترسم ، حضرت رسول‌صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : ای عمرو! چنین نیست که گمان کرده‌ای . همانا صیحه‌ای زده شود بر مردم یک صیحه‌ای که باقی نماند میّتی مگر آنکه زنده شود و نماند زنده [ای] مگر آنکه بمیرد ، مگر آنهائی که خدا خواسته نمیرند . پس یک صیحه دیگر برایشان زده شود که تمامی زنده شوند و صف بکشند ، و آسمان شکافته شود و کوهها متلاشی و پراکنده شود ، و پاره‌ها از آتش جهنم جدا شود مانند کوهها و افکنده شود . پس نماند صاحب روحی مگر آنکه دلش کنده شود و گناهش را یاد کند و مشغول به خود شود مگر کسانی که خدا خواسته باشد . پس کجایی تو ای عمرو از این؟ عمرو گفت : همانا من می‌شنوم امری را که عظیم و بزرگ است(194) .
پس ایمان آورد به خدا و رسول [صلی الله علیه وآله وسلم با قوم خود .
و بالجمله روایات در این باب بسیار است که از همگی استفاده میشود که هول قیامت هول بسیار بزرگست و به حدّی قیامت هولناک است که اموات و مردگان در عالم برزخ و قبر نیز هَوْل و وحشت آن را دارند به نحوی که بعضی از مردگان که به دعای اولیاء خدا زنده شدند دیده شدند که موهای‌شان تمام سفید بوده .سبب سپیدی موی آنها را پرسیدند ، گفتند : ما را وقتی که امر کردند به زنده شدن ، گمان کردیم که قیامت برپا شده و از وحشت و هَولِ قیامت تمامی موهای ما سپید شد .
اینک ما در اینجا ذکر می‌کنیم بعض [ی چیزهایی را که سبب تَخَلُّص از شدائدِ قیامت و ایمنی از فَزَعِ اکبر خواهد بود و آنها ده امر است :
اول : روایت شده که هر که بخواند سوره «یوسف‌علیه السلام» را در هر روز یا در هر شب ، روز قیامت که مبعوث شود جمالش مانند جمال یوسف‌علیه السلام باشد ، و نرسد به او فَزَع و ترسی [در] روز قیامت(195) .
و از حضرت امام محمد باقرعلیه السلام مرویست که هر که بخواند سوره «دُخان» را در نمازهای فریضه و نافله ، حق‌تعالی او را مبعوث فرماید در جمله آنهایی که ایمن و بی‌ترسند(196) .
و از حضرت امام جعفر صادق‌علیه السلام مَرْوِی است که هر که بخواند سوره «اَحقاف» را در هر شب یا در هر جمعه ، نرسد به او ترسی در دنیا ، و ایمن گرداند حق‌تعالی او را از ترس روز قیامت(197) .
و نیز از آن حضرت منقول است که هر که بخواند سوره «وَالعَصر» را در نمازهای نافله خود ، مبعوث شود روز قیامت با صورت سفید و روشن ، و دهانش به خنده گشوده باشد و چشمش روشن باشد تا داخل بهشت شود(198) .
دوم : شیخ کلینی از حضرت امام جعفر صادق‌علیه السلام نقل کرده که حضرت رسول‌صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : هر که احترام و تعظیم کند کسی را که در اسلام موی خود را سپید کرده باشد ، ایمن گرداند حق‌تعالی او را از فَزَع و ترس روز قیامت(199) .
سوم :و نیز از آن حضرت روایت کرده که فرمود : هر که بمیرد در راه مکه خواه در وقت رفتن باشد یا در وقت برگشتن ، ایمن و بی‌ترس گردد از فَزَعِ اکبر ، یعنی ترس بزرگ روز قیامت(200) .
و شیخ صدوق از آن حضرت روایت کرده که فرمود :هر که بمیرد در یکی از دو حَرَم ، یعنی حرم مکّه و حرم مدینه - زادَهُمَا اللَّهُ شَرَفاً وَ تَعْظیماً - خداوند مبعوث فرماید او را از جمله آنهایی که ایمن و بی‌ترسند(201) .
چهارم : شیخ کلینی از حضرت صادق‌علیه السلام روایت کرده که فرمود : هر که دفن شود در حرم - یعنی حرم مکه معظّمه - ایمن شود از فَزَعِ اکبر(202) .
پنجم : شیخ صدوق از حضرت رسول‌صلی الله علیه وآله وسلم نقل کرده که هر که پیش آید او را فاحشه(203) یا شهوتی ، پس اجتناب کند از آن به جهت ترس از خداوند - عَزَّوَجَلّ - حق تَعالی حرام فرماید بر او آتش جهنّم را ، و ایمن گرداند او را از ترس بزرگ روز قیامت(204) .
ششم :و نیز از آن حضرت روایت کرده که فرمود : هر که دشمن گیرد نفس خود را - نه مردم را - ایمن گرداند حق‌تعالی او را از ترس روز قیامت(205) .
هفتم : شیخ اجل علیّ بن ابراهیم قمّی از حضرت امام محمّد باقرعلیه السلام روایت کرده که هر که فرو خورد خشم خود را و حال آنکه ممکن باشد او را که جاری کند و روان گرداند آنرا ، پر کند خداوند دل او را از امن و ایمان روز قیامت(206) .
هشتم : حق تعالی در سوره نمل فرمود :
«
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ»؛
«
هر که آورد در روز قیامت حسنه را پس از برای او است بهتر از آن و ایشان از فَزَع آن روز ایمنند»(207) .
از حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام روایت شده که فرمود : «حَسَنه» در این آیه ، معرفت و ولایت و محبّت ما اهل‌بیت است(208) .
نهم :شیخ صدوق از حضرت صادق‌علیه السلام روایت کرده که فرمود : هر که اعانت کند برادر مؤمن اندوهگین [تشنه را از توانایی خود ، و آسایش دهد او را از غم و اندوهش ، یا یاری کند او را بر قضاء حاجتش ، برای او باشد از حق تعالی هفتاد و دو رحمت که یکی از آنها را حق‌تعالی در دنیا به او مرحمت فرماید که اصلاح کند به او ، أمر معاشش را ، و ذخیره نماید هفتاد و یک رحمت دیگر را برای ترسها و هولهای روز قیامت او(209) .
مؤلّف گوید که در خصوص قضاءِ حوائجِ برادران دینی روایات بسیار نقل شده . از جمله از حضرت امام محمّد باقرعلیه السلام مَرْوِی است که کسیکه برود پی حاجت برادر مسلمان خود ، حق‌تعالی او را در سایه هفتاد و پنج هزار فرشته درآورد ، و برندارد قدمی مگر آنکه بنویسد برای او حسنه‌ای ، و محو فرماید از او سیّئه‌ای ، و بالا بَرَد برای او درجه‌ای ، و چون فارغ شود از حاجت او ، بنویسد برای او اجر کسیکه حجّه و عمره‌ای بجا آورده باشد(210) .
و از حضرت صادق‌علیه السلام منقول است که قضاء حاجت مرد مؤمنی افضل است از حَجِّه [یعنی یک حج و حجّه و حجّه و شمرد تا ده حج(211) .
و روایت شده که در بنی اسرائیل هرگاه عابدی به نهایت عبادت می‌رسید اختیار می‌کرد از همه عبادات ، کوشش و سعی کردن در حاجتهای مردم را(212) .
و شیخ جلیل ، «شاذان بن جبرئیل قمی» روایت کرده از حضرت رسول‌صلی الله علیه وآله وسلم که در شب معراج این کلمات را دید که بر در دوم بهشت نوشته شده : «لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسوُلُ اللَّهِ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ» از برای هر چیز حیله‌ایست(213) و حیله سرورِ در آخرت چهار خصلت است : دست مالیدن بر سر یتیمان ، و مهربانی کردن بر بیوه زنان ، و رفتن پیِ حاجتِ مؤمنان ، و تعهّد و پرستاری از فقیران و مسکینان(214) . . . الی غَیرِ ذلِک .
لهذا علما و بزرگان دین خیلی اهتمام در قضاء حوائج مؤمنین داشتند و حکایاتی از ایشان در این باب نقل شده که جای نقلش نیست .
دهم :شیخ کلینی از حضرت امام رضاعلیه السلام نقل کرده که هر که بیاید نزد قبر برادر خود و بگذارد دست خود را بر قبر و بخواند : «اِنَّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر» را هفت مرتبه ، ایمن گردد روز فَزَعِ اکبر(215) .
مؤلف گوید که در روایت دیگر است که رو به قبله کند و دست بگذارد روی قبر .
و این ایمن بودن از ترس بزرگ روز قیامت ، ممکن است برای خواننده باشد چنانچه ظاهر خبر است ، و مُحتَمَل است برای میّت باشد چنانچه از بعضی روایات ظاهر می‌شود .
و این فقیر دیدم در مجموعه‌ای که شیخ اجلّ افقه ، ابو عبداللَّه محمّد بنِ مکّیِ عامِلی معروف به شیخ شهید ، به زیارت قبر استاد خود شیخِ اجلِّ عالم ، فَخرُ المُحَقِّقین ، نَجلِ آیة اللَّه ، علامه حلّی - رِضوانُ اللَّه عَلَیهِم اَجمَعین - آمد و گفت : نقل می‌کنم از صاحب این قبر و او نقل کرد از والدِ ماجدش به سند خود از امام رضاعلیه السلام که هرکه زیارت کند قبر برادر مؤمن خود را و بخواند نزد او سوره «قَدر» را و بگوید :
«
اَللَّهمَّ جافِ الْاَرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ وَ صاعِدْ اِلَیْکَ اَرْواحَهُمْ وَ زِدْهُمْ مِنْکَ رِضْواناً وَ اَسْکِنْ اِلَیْهِمْ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تَصِلُ بِه وَحْدَتَهُمْ وَ تُونِسُ وَحْشَتَهُمْ ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ»
ایمن شود از فَزَعِ اکبر ، خواننده و میّت(216) .
مؤلف گوید که قبر فَخرُ المُحَقِّقین - بنابر آنچه از کلام مجلسیِ اول در شرح فقیه ظاهر می‌شود - در نجف اشرف است و شاید نزدیک قبر والدش علّامه‌رحمه الله در ایوان مطهر باشد .



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط عبدالله افشاری در یادداشت ثابت - سه شنبه 94 تیر 3 ساعت ساعت 10:20 عصر