فصل پنجم : بیرون آمدن از قبر
یکی از جاهای هولناک قیامت ، ساعتی است که آدمی از قبر خود بیرون آید و این ساعت یکی از آن سه ساعت است که سختترین ساعات و وحشتناکترین آنها است بر فرزندان آدم(217) . حق تعالی در سوره مَعارِج فرموده :
«فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَ یَلْعَبُوا - الی آخِرِ السُّورَة -(218)»(219)
«بگذار ایشان را که وارد شوند در باطل خود و بازی کنند ، تا ملاقات کنند روز خود را ، آن روزی که موعود شدهاند . روزی که بیرون آیند از قبرهایشان در حالی که شتاب کننده باشند که گویا به سوی عَلَمی بر پا شده سرعت میکنند ، چنانکه لشکر پراکنده که عَلَمِ خود را برپا ببینند به جانب آن شتابکنان دوند ، در حالیکه چشمهایشان فرو افتاده که نمیتوانند از هول نظر کنند ، و فرو گرفته ایشان را خواری . این است آن روزی که وعده داده میشدند و به آن ترسیده میشدند» .
از «ابن مسعود» روایت شده که گفت : «من نشسته بودم در خدمت حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام که آن جناب فرمود : همانا در قیامت پنجاه موقف است هر موقفی هزار سال . اول ، موقفِ بیرون آمدنِ از قبر است که حبس میشوند هزار سال با بدن برهنه و پای برهنه با حال گرسنگی و تشنگی ، پس هر که بیرون آید از قبر خود در حالی که ایمان داشته باشد به خدا و به بهشت و دوزخ و به بعث و حساب و قیامت و مُقِرّ به خدا باشد و تصدیق کننده باشد پیغمبرش را و آنچه را که از جانب خدا آمده ، نجات خواهد یافت از گرسنگی و تشنگی»(220) .
و حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام در نهج البلاغه فرموده :
«وَ ذلِکَ یَوْمٌ یَجْمَعُ اللَّهُ فیهِ الْاَوَّلینَ وَ الْآخِرینَ لِنِقاشِ الْحِسابِ وَ جَزاءِ الْاَعْمالِ ، خُضُوعاً قِیاماً قَدْ اَلْجَمَهُمُ الْعَرَقُ وَ رَجَفَتْ بِهِمُ الْاَرْضُ ، فَاَحْسَنُهُمْ حالاً مَنْ وَجَدَ لِقَدَمَیْهِ مَوْضِعاً وَ لِنَفَسِه مُتَّسَعاً» .(221)
وصف کرده آنحضرت روز قیامت را و بیرون آمدن مردم را از قبرها . فرموده که :
«آن روزی است که جمع میفرماید حقتعالی در آن ، خلق اولین و آخرین را برای رسیدگی به حساب ایشان به دقّت و مناقشه و جزا دادن ایشان را موافق اعمالشان و حال مردم در آن روز به این نحو است که خاضع و فروتن ایستادهاند ، و عَرَقِ ایشان تا دهنهای ایشان رسیده و زمین ، ایشان را به سختی و شدّت میجنباند ، و از همگیِ مردم ، حال آن کسی بهتر است که برای قَدَمهای او جایی باشد و به قدری که بخواهد نَفَس بکشد محلِ نَفَس داشته باشد» .
و شیخ کلینی از حضرت صادقعلیه السلام روایت کرده که مَثَلِ مردم ، روز قیامت در وقتی که ایستادهاند برای امر پروردگار عالمین ، مانند تیر است در تَرکِش .(222) یعنی همچنانکه تیرها را دسته کرده در ترکش جای میدهند به حدّی که از تنگیِ جای تکان نمیخورند ، همین طور جای آدمی نیز تنگ است در آن روز ، به حدی که نیست از برای او مگر موضعِ قَدَمِ او و قدرت ندارد که از محلّ خود جدا شود .
و بالجمله این موقف ، موقفی است عظیم و شایسته است در اینجا ذکر کنیم چند چیزی [خبری در حال بعض اشخاص در وقت بیرون آمدن ایشان از قبرشان .
اول : شیخ صدوقرحمه الله روایت کرده از ابن عبّاس از حضرت رسولصلی الله علیه وآله وسلم که آنحضرت فرمود : شک کننده در فضل علیّ بن ابیطالبعلیهم السلام برانگیخته شود روز قیامت از قبر خود و در گردن او طَوقی باشد از آتش ، که در آن سیصد شعبه باشد . که بر هر شعبه [ای] از آن شیطانی باشد که رو تُرش کند در روی او و آب دهن افکند در صورت او .(223)
دوم :شیخ کلینی از حضرت امام محمّد باقرعلیه السلام روایت کرده که خداوند تبارک و تعالی برانگیزاند روز قیامت مردمانی را از قبرهایشان که بسته شده باشد دستهایشان به گردنهایشان ، به حدّی که قدرت نداشته باشند که بگیرند به دستهایشان به اندازه یک سر انگشت ، با ایشان ملائکه باشند که سرزنش کنند ایشان را سرزنش سختی ، بگویند : این اشخاص کسانی هستند که منع کردند خیر کمی از خیر بسیار ، اینها اشخاصی هستند که حقتعالی به ایشان عطا داده پس منع کردند ایشان حقّ خدا را که در اموالشان بود .(224)
سوم : شیخ صدوق روایت کرده از حضرت رسولصلی الله علیه وآله وسلم در حدیثی طولانی که هر که نمّامی و سخنچینی کند ما بین دو نفر ، مسلّط کند حقتعالی بر او در قبرش آتشی که بسوزاند او را تا روز قیامت . پس چون از قبر خود بیرون آید مسلط فرماید حقتعالی بر او مار سیاه بزرگی که گوشت او را به دندان بِکَند تا داخل جهنّم شود .(225)
چهارم : و نیز از آنحضرت روایت کرده که هر که پُر کند چشم خود را از نگاه کردن به زن نامحرم ، حقتعالی محشور فرماید او را روز قیامت در حالی که میخ دوز کرده باشند او را به میخهای آتشی ، تا حقتعالی حکم فرماید ما بین مردم ، پس امر شود که او را ببرند به [سوی] آتش .(226)
پنجم : و نیز از آنحضرت - صلوات اللَّه علیه و آله - روایت کرده که فرمود : شارب الخمر محشور میشود روز قیامت در حالی که رویش سیاه ، و چشمهایش کبود باشد ، و مایل و کج شده باشد کُنج دهانش ، و جاری باشد آب دهانش ، و بیرون کرده باشد زبانش را از قفایش .(227)
و در علم الیقین محدّث فیض است که روایت شده در [حدیث] صحیح که شارب الخمر محشور میشود روز قیامت در حالیکه کوزه [ای] در گردنش است و قَدَح در دستش و بویش گندیدهتر است از هر مرداری که بر روی زمین است ، لعنت میکند او را هر که میگذرد بر او از خلایق .
ششم : شیخ صدوق از حضرت رسولصلی الله علیه وآله وسلم روایت کرده که فرمود : روز قیامت شخص دو رو میآید در حالی که بیرون کرده زبانش را از قفای خود ، و یک زبان دیگر است برای او که بیرون آورده از پیش رو در حالی که شعله میکشند از آتش تا افروخته کند جسد او را . پس گفته شود این است آن کسی که در دنیا دو رو و دو زبان بوده و به این ، روز قیامت شناخته میشود .(228)
و بدانکه چیزهایی که نافع است برای این موقف ، بسیار است و ما به چند چیز از آن اشاره میکنیم .
اول :در حدیثی وارد شده که هر که تشییع کند جنازه [ای را ، حقتعالی موکّل فرماید به او ملائکهای که با ایشان باشد رایاتی [پرچمهایی ، تشییع کنند او را از قبرش تا محشرش .(229)
دوم : شیخ صدوق از حضرت صادقعلیه السلام روایت کرده که هر که برطرف کند از مؤمنی اندوهی ، حقتعالی برطرف کند از او اندوههای آخرت را و بیرون آید از قبر خود در حالی که دلش خنک و سرد باشد .(230)
سوم : شیخ کلینی و صدوق از سدیر صیرفی روایت کردهاند در خبری طولانی که گفت : حضرت صادقعلیه السلام فرمود که چون حقتعالی مؤمن را از قبرش بیرون آورد ، بیرون شود با او مثالی یعنی قالب و کالبدی که پیش روی او باشد ، پس هر چه ببیند مؤمن ، هَولی از هولهای روز قیامت ، آن مثال به او گوید : اندوهناک مشو و مترس و مژده باد تو را به سرور و کرامت از حقتعالی و پیوسته او را بشارت دهد تا در مقام حساب . پس حقتعالی حساب کشد او را حساب آسانی و امر فرماید او را به بهشت ، و آن مثال در جلو او باشد . پس مؤمن به او گوید : خدا رحمت کند تو را ، خوب رفیقی بودی برای من . بیرون آمدی با من از قبر من و پیوسته بشارت دادی مرا به سرور و کرامت از حقتعالی تا دیدم من آن را . پس تو کیستی؟ گوید : من آن سرور و شادی هستم که داخل کردی بر برادر مؤمن خود در دنیا . حقتعالی خلق فرموده مرا از آن تا تو را بشارت دهم .(231)
چهارم :و نیز شیخ کلینی از حضرت صادقعلیه السلام روایت کرده که فرمود : هر که برادر مؤمن خود را لباس زمستانی یا تابستانی بپوشاند ، حق است بر حقتعالی که او را از جامههای بهشت بپوشاند ، و آنکه بر او سختیهای مرگ را آسان کند ، و بر او قبر او را گشاد کند و آنکه وقتی که از قبر خود بیرون آید ملائکه را به مژده ملاقات کند . یعنی ملائکه او را بشارت و مژده دهند و اشاره به همین است آیه شریفه :
«وَ تَلَقّیهُمُ الْمَلائِکَةُ هذا یَوْمُکُمْ الَّذی کُنْتُم تُوعَدون»(232)(233)
[«فرشتگان با آنها ملاقات کرده و میگویند این همان روزی است که به آن وعده داده میشدید» .]
پنجم :سید [بن طاووس در کتاب اقبال روایت کرده از حضرت رسولصلی الله علیه وآله وسلم که هر کسی که در ماه شعبان هزار مرتبه بگوید : «لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَ لا نَعْبُدُ اِلاَّ اِیَّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» بنویسد حقتعالی برای او عبادت هزار سال و محو کند از او گناه هزار سال ، و بیرون بیاید از قبرش روز قیامت و رویش درخشان باشد مانند ماه شب چهارده و از صِدّیقین نوشته شود .(234)
ششم : خواندن دعای جوشن کبیر در اول شهر [ماه رمضان است .(235)
خَتْمٌ ذِکْرُهُ حَتْمٌ
شایسته است که ما در اینجا یک چیزی که مناسب مقام است نقل کنیم . و این فصل را به آن ختم کنیم :
شیخ اَجلّ امین الدّین طبرسیرحمه الله در مجمع البیان نقل کرده از «بُراءِ بن عازب» که گفت : نشسته بود معاذ بن جبل نزدیک حضرت رسولصلی الله علیه وآله وسلم در منزل «اَبی اَیّوب اَنصاری» ، پس مُعاذ گفت : یا رسول اللَّه خبر ده از قول حقتعالی :
«یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ اَفْواجاً(236) - [الی آخر] الآیات - »
«روزی که دمیده شود در صور پس بیایید شما فوج فوج»
حضرت فرمود : ای مُعاذ سؤال کردی از امر عظیمی! پس رها کرد چشمهای خود را .(237)
پس فرمود : محشور شوند ده صِنف از امّتِ من مُتَفرّق و پراکنده ، که خداوند جدا کرده باشد ایشان را از مسلمانان ، و تغییر داده باشد صورتشان را به این صورتها :
اول : بعضی [به صورت بوزینه باشند .
دوم : بعضی بر صورت خوکها [باشند] .
سوم : بعضی نگونسار باشند ، به این طریق که پاهایشان از بالا و صورتهایشان از زیر و بکِشند ایشان را به صورتها به محشر .
چهارم : بعضی کور باشند که رفت و آمد کنند .
پنجم : بعضی کَران و گُنگان باشند که چیز [ی فهم نکنند .
ششم :بعضی بمکند زبانهایشان را ، پس روان باشد چرک از دهانشان عوض آب دهانشان به نحوی که پلید شمرند ایشان را اشخاصی که در قیامت جمع شدهاند .
هفتم : بعضی بریده باشد دستها و پاهایشان .
هشتم : بعضی آویخته باشند به تنههای درخت آتشی .
نهم : بعضی گندیدهتر باشند از مردار .
دهم : بعضی پوشیده باشند جُبِّههای تمام و دراز از قَطران(238) که تمام اندام ایشان را گرفته باشد و چسبیده باشد به پوستهای ایشان .
پس آنهایی که به صورت بوزینهاند ایشان اشخاصی هستند که سخنچینی و نمّامی میکنند .
و آنهایی که به صورت خوکها باشند ایشانند اهل سُحْت ، یعنی کسبهای حرام مثل رشوه .
و اما آنان که نگونسارند ، پس خورندگان ربا میباشند .
و آنان که کورند ، کسانی هستند که به جَوْر [و ظلم حکم میکنند .
و آنان که کر و گُنْگ میباشند ، اشخاصی هستند که به عملهای خود عُجْب میکنند .
و آنان که میمکند زبانهایشان را ، علما و قاضیانند که اعمالشان مخالف است با اقوالشان .
و آنان که دستها و پاهایشان بریده است ، کسانی باشند که اذیّت میکنند همسایگان را .
و آنان که به دار آتشی آویخته شدهاند ، کسانی هستند که سعایت و سخنچینی میکنند برای مردم نزد سلطان .
و آنان که گندیدهترند از مردار ، اشخاصی هستند که بهره میبرند از شهوات و لذات ، و منع میکنند حقِّ خدا را که در اموالشان است .
و آنان که پوشیدهاند جُبِّهها [ا] ی از قطران ، پس ایشانند اهل فخر و کِبْر .(239)
لینک ثابت - نوشته شده توسط عبدالله افشاری در یادداشت ثابت - سه شنبه 94 تیر 3 ساعت ساعت 10:38 عصر
دربــاره ی ما
من کیستم ؟ بنده خدا که آفریده شده از خاک و طفلی بوده نا توان بتدریج توان خود را باز یافته , آنگاه نو جوانی و جوانی و میانسالی را پشت سر نهاده و به کسوت پیری نائل گشته است , عنقریب دعوت حق را لبیک گفته و به دیار باقی خواهد شتافت . در برزخ در گرو اعمال خویش به سر خواهد برد تا به صور دمیده شود و به اذن پروردگار بر انگیخته شده و بسوی عرصات محشر رانده خواهد شد , پس از گرفتاری های روز حساب معلوم نیست چگونه از صراط عبور خواهد کرد و چشم امید به فضل خداوند رحمن و رحیم و یاری ائمه معصومین علیهم السلام دارد که به فریادش برسند و از نجات یافتگان باشد تا از نعمتهای وعده داده شده متنعم گشته و خلود در بهشت نصیبش گردد ان شاءالله .
منوی اصــــلی
آمار و اطلاعات
موضوعات وب
نــوشته های پیشین
پیونــدهای روزانه
لینک های مفید
وصیت نامه شهدا
اوقات شرعی
ویدئو
دیــگر امکانات